
خون شد دلم وقتیکه دیدم گریه کردی
آنقدر معصومانه با غم گریه کردی
دستت که از دستم جدا شد رفتی آرام
در گوشه ای تاریک کم کم گریه کردی
وقتی جدایی باورت شد بعدش انگار
با ابرهای کل عالم گریه کردی
گفتند بعد از آن جدایی باقی عمر
شمعی شدی هم سوختی هم گریه کردی
اینها تمامش یک طرف، آن لحظه اما
خون شد دلم وقتیکه دیدم گریه کردی ![]()
+ نوشته شده در جمعه ۴ اسفند ۱۳۸۵ ساعت 17:42 توسط ذاکری
|